امروز غمگینم
اما نه اونقد عمیق و سنگین !!
چقدر این روزها در برابر زندگی ترسیده ام ...احساس امنیت م پایین اومده ...فکر میکنم یه بچه م که تنها اومده توی شهر بازی...همونقدر که رنگ و صدا و جادو هست ...همونقدر که لذت و خوشی و خنده هست ....وحشت هست ...تنهایی هست ...دزدیده شدن هست ...زمین خوردن و هیشکی نبودن هست ...
این روزها ازت ترسیدم زندگی جان ...
ترسیدم در مواجه با پيچيدگي هات ...پیش بینی ناپذیر بودنت ...اینکه یهو یه حقه رو میکنی و آدم هاج و واج میمونه ...
+احساس تنهایی که دارم تجربه میکنم ...کاملا وجودیه ...همون منفرد بودن بشر در تجربه ی زیستن ...
+امنیت و ثبات : آرزوی پوشالی بشر در این جهان :)
جاده تو را پس نمیدهد...برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 18