پرنده ي من....فريبا وفي

سکوت من گذشته دارد.من بخاطر آن بارها تشويق شده ام.هفت هشت ساله بودم که دانستم هر بچه اي آن را ندارد.

سکوت من اولين دارايي ام به حساب مي آمد .در طول سالهايي که بعد از آن آمد بار ها مورد تحسين زن هاي خانواده مان قرار گرفتم به خاطر توداري ام.بخاطر رازداري ام.خيلي زود فهميدم که به يک صندوقچه مي مانم با دري کيپ و پر از راز

امير از سکوت هاي من کلافه است.سکوت من او را ميترساند.کم کم عادت به پر حرفي پيدا کردم.حتي در مواقعي که لازم نبود.سالها بعد ياد گرفتم که حرف ميتواند مخفي گاهي بهتر از سکوت باشد

 

 

چند خط از کتاب" پرنده ي من"  به قلم فريبا وفي

+ برنده ي جايزه بهترين رمان سال81

+برنده ي جايزه ي سومين دوره هوشنگ گلشيري

+برنده ي دومين دوره ي جايزه ادبي يلدا

 

 

پ ن: اين کتاب داستان زني را حکايت ميکند که بيش از هر چيز متعهد به خانه و خانواده است.و در مقابل همسر او " امير" مرديست بلند پرواز که در محيط کوچک يک اداره گير کرده است.مردي که روياي تجربه هايي در خارج از مرز هاي کشورش او را از خانواده جدا ميکند....و تمامي مسئوليت هاي خانه بر شانه هاي نحيف زن قرار ميگيرد...

اين کتاب مملو از ظرافت هاي زنانه ايست که در ستيز با روزهاي بي رحم زندگي زخمي ميشوند..

 

++من دوبار اين کتاب را خوانده ام ...در يک کلام عالي بود

جاده تو را پس نمیدهد...