از وصف هراس نبودنت عاجزم

ساخت وبلاگ
دلتنگی را نمیشود در تور واژه ها 

به دام انداخت

قصیده ها

تمام تجربه ی یک شاعر

از تنهایی نیست..

دریانوردی که با طوفان دست و پنجه نرم کرده است

وقتی قدم هایش ، پس از سال ها

شن های دهکده را لمس میکند

در برابر غریو شادی همگان 

سکوت میکند

قلاب های سوالاتی که به سمتش پرتاب میشوند 

بی پاسخ ، به سنگ میخورند

از وصف هراسی که در رویارویی با نهنگ ها داشته عاجز است ..!

از سرگردانی در اقیانوس

از ایمانی که کشتی را به آب های آرام هدایت میکرد

از وهم پاره شدن باد بان ها،

هیچ نمیگوید..!

تلفیق تجربه و درد را 

باید از نگاهش صید کرد..

تنها لب به لبخند باز میکند

و آغوش ، به روی زنی که تمام نبودنش را

شب ها

کنار ساحل میگریست..

در تحسین دلاوری هایش 

دندان نهنگی به گردنش می آویزند

و بابت آوردن بشکه هایی از روغن نهنگ *

سکه های طلا را

با سال های تنهایی اش معاوضه میکنند

و دوباره پسر بچه های بالغی

قربانی هیجانشان از قهرمانی میشوند

وقتی شب ها ، قبل از خواب

جورچین سفر به دریا را در ذهنشان میسازند

شاعر 

درد نوردی ست که تمام تجربه اش از عشق

در شعر ها نمی گنجد..!

تیراژ بالای کتاب های چاپ شده اش

یعنی

قلبی طوفان زده

در قفسه ی کلماتش می تپد..!

#بهارپاییزی

*قبل از نفت ، روغن نهنگ منبع اصلی سوخت و روشنایی بود

جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 96 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 3:00