عظمت ها

ساخت وبلاگ

این روزها؟

خواب هایی پر از هذیان و ترس

روز هایی پر از دویدن و ترس

درمانده م

پر از احساس نمی تونم شدم ...نمیتونم هایی گاهی در برابر احساسات سر کش و گستاخ خودم ...گاه در برابر برنامه روزانه ...گاه در برابر مراجع هام ....گاه در برابر خانواده م

این روز ها از دست هام هیچ کار مفیدی بر نمیاد که به وجدم بیاره از حیث بزرگی ....

چرا اعتراف کردن ب اینکه گاهی در برابر مراجع هام به بن بست میخورم سخته؟؟

شاید چون روان شناس بودن مهم ترین بخش از زندگی منه ...مثل بزرگترین مدالی که در طی سالها ورزشت گرفتی ...دلت میخواد تمام خاطره ی تلاش هات بی نقصِ بی نقص بمونه و روایت بشه ...

اما واقعیت این نیست

حتی چند شب پیش که مدیر کلینیک بابت پیدا کردن راهِ درمان و نفوذ به ابراهیمِ ۸ ساله که دقیقا ۸ تا درمانگر قبلی نتونسته بودن بهش ورود کنن ، برام دست زد ، اونقدر قانع م نکرد !!!

چون با وجود اینکه ظاهرم قاطع بود برای راهی که انتخاب کردم برم ولی واقعا نمیدونستم درسته یانه ...نمیدونستم میتونم یا نه ..

قانع نیستم ....

قانع نیستم

قانع نیستم

و انگار هرچی به هیولای درونم غذا بدم بازم گرسنشه!!!!

چی میخوام ؟چی میخواد ؟

دستاورد؟

موفقیت؟

پول؟

نه واقعا هیچ کدوم

همین الان که ازش می پرسم داره میگه فقط یه آغوش ...یه بغل ...اما راستش نه شبیه بغل هایی که این روزها دارم ...شبیه هیچ کدوم نیست چیزی که میخواد ....بغل برای من یعنی یه حضور و حمایت عمیق و غنی و واقعی و پر از احساس تعلق و تملک !!!

من اعتراف میکنم که هیچکس رو این روزها دوست ندارم ...حتی خودم رو ....

هیچ کس رو !!!!

عمیقا احساس استیصال میکنم در برابر حجم زندگی

زندگی خیلی بزرگ و خیلی پیچیده ست...

خیلی شگرف و خیلی ناامید کننده س‌...

خیلی اغوا کننده و خیلی بی رحمه ....

و با این حال با تمام این ترس و درماندگی که این روزها احساس میکنم میخام خودم رو درونش جا بدم ...و بتونم تیکه هایی از عظمتش رو بکنم و به خودم اضافه کنم....

و این کار رو همیشه ی همیشه ی همیشه بدون اون بغلِ واقعی انجام دادم ....

و متنفرم از اینکه بگم و خودم برای خودم کافی هستم

چون نیستم !!!!

ما به تنهایی از پس چی بر میایم ؟

آه

زندگی جان

با تمام این تفاسیر اما

باهات حال میکنم ❤

جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 48 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1402 ساعت: 18:11