نه به وضع موجود

ساخت وبلاگ
همیشه معتقد بودم تغیر های درست در یک جامعه به خواست و اراده ی تک تک افراد است.تحول هایی عمیق زمانی محقق میشود که افراد زنجیره های محکمی تشکیل دهند و یک نفر شبیه کاوه آهنگر برخیزد،برای پایین کشیدن " ضحاک حاکم برجامعه"

چند روز پیش خانوم میان سالی در ایستگاه اتوبوس کنارم نشسته بود .داشت باخانوم مسن دیگری خوش و بش میکرد.لابه لای احوال پرسی معمولی شان جمله ای شنیدم که بی اختیار تلخ لبخند زدم و نگاهشان کردم.

"حال هیچ کدوممون خوب نیست..فقط برای دلخوش کردن هم میگیم خوبم..خوبه همه چی"

اتفاق آن روز مرا یاد حرف های خانوم منیژه حکمت کارگردان مطرح سینما انداخت : " چرا حال مردم اینقدر بده؟!"

این حرف را در مصاحبه ای سیاسی میزد .در حالی که مجری برنامه سعی داشت با دفاعی غیر منطقی مسئولیت حال مردم را از دوش دولت بردارد(!)

اما من معتقدم وقتی چرخ اقتصاد یک کشور به دست فردی باشد که چرخاندن بلد نباشد .و هر روز به جای خبر دستاورد های جدید ، خبر ورشکستگی کارخانه هایی با سابقه ی طولانی را میشنویم.

حال خوب، کنار می ایستد و تلخ به ما میخندد..!

وقتی مردم میشوند تماشاچیان یک تئاتر کمدی که باید چشمشان به دست شعبده باز باشد که " کلید " را دقیقا کجای کلاهی قائم میکند که قرار است سر ملت بگذارد.!

وقتی نمایش قفل و کلید را نیمه رها میکنند و پس از 4 سال منتظر ماندنمان در سالن، به صحنه برمیگردند تا اعلام کنند بلیط هایی که به صندوق انداختید برای دیدن تئاتر صد روزه نبود.و اصلا نمایش صد روزه ای در کار نبود . و بعد شروع میکنند به اجرا کردن و البته افتتحاح کردن صحنه هایی که میان حافظه مان تکراری است و اخبارش را سال ها قبل شنیده ایم و نامش را میگذارند " نمایش تدبیر و امید"

باید هم حال خوب به ما بخندد!

وقتی آمار و ارقام دروغ به خورد اذهان عمومی میدهند (!)

وقتی اظهار ضعف میکنند مقابل دشمنان همیشگی سرزمینمان و ساده لوحانه ما را دعوت به خوشحالی میکنند که سایه ی جنگ را دور کرده اند.

وقتی شعارشان نشاط است برای جوانان و دستشان از ارائه ی راهکار خالی ست .مدام فعل نمیتوانیم و نشدن را به آینده ی ما تزریق میکنند .و بعد مقابل میکروفون می ایستند ، صدایشان را رساتر میکنند، دروغ های شاخ دار را لابه لای جمله هایشان جا میدهند و اعلام میکنند: امید به آینده رشد صعودی داشته و امروز وضعمان بهتر از دولت های پیشین است.(!)

حال خوب که هیچ هم وطن، بتن های ریخته شده در حلق نیروگاه اراک هم به ما میخندد..

اما جاده ای که تا نیمه اشتباه رفته ایم را نباید ادامه داد.رسیده ایم به تقاطع ..به دور برگردان !

ما تماشا چیان صامت این تئاتر نیستیم !

ما مشت های گره شده ی یک ملتیم برای نه گفتن به وضع موجود ..برای پایین کشیدن دهخدای اشرافی.

حضور اهالی آبادی الزامی ست.حضور همگی شان !

واگر چند نفر به امید رخ دادن تغیر در همین بستر موجود بمانند و دوباره رای تایید بدهند، 

خیانت کرده اند به اشک های دختر بچه ی یتیمی که دهخدا برادرش را بیکار کرده است.

رای ما این بار دهخدا نیست...

به قلم:  بهارپاییزی


برچسب‌ها: تغیر وضع موجود جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 94 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 3:00